حجتالاسلام والمسلمین اسماعیل چراغی، استاد جمعیتشناسی و جامعهشناسی و مشاور خانواده در این نشست به نرخ باروری در کشور اشاره کرد و گفت: نرخ کل باروری در ایران به ۱.۷ رسیده و نرخ رشد جمعیت نیز زیر یک درصد است، بنابر این چند سال دیگر بیشتر جمعیت کشورمان، پیر خواهند بود؛ از این رو کیفیت جمعیت از بین میرود و این امر کشورمان را در آینده نه چندان دور با مشکلات عدیدهای مواجه خواهد کرد.
وی افزود: ایران از دهه ۷۰ باید از میانگین ۶ فرزند به ۴ فرزند میرسید و این رقم بسیار زودتر به هدف رسید و از آن سال تاکنون کاهش شدیدی یافته و اکنون به ۱.۷ فرزند رسیده است؛ بنابراین الگوهایی که باید در زمینه فرزندآوری معرفی شود، باید به همه ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... پرداخته شود، اما روی سخن ما ارائه الگوی فرهنگی است.
چراغی با اشاره به دلایل کاهش جمعیت گفت: ما با افق ذهنی جدیدی در جامعه مواجه هستیم. ما جامعه مبتنی بر دینداری و سنت بودیم و فرزندداری، خانهداری و مادری یک امتیاز بود، اما فرهنگ غرب و افقهای ذهنی غربی در فرهنگ ما رخنه کرد و به تدریج این فرهنگ را پذیرفتیم. جامعه غربی مبتنی بر لذتگرایی، فردگرایی، حق تسلط بر بدن، استقلال مالی، تحرکات اجتماعی زنها، تشابه و تساوی حقوق زن و مرد و ... است و اینها هیچ یک با فرزندآوری همخوانی ندارد.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه کاهش فرزندآوری متأثر از افقهای فکری و فرهنگی غرب بود، از این رو درمان این چالش فرهنگی نیز باید فرهنگی باشد. من سختی اقتصاد را میپذیرم، اما کاهش فرزندآوری، بیشتر متأثر از جنبهها و ابعاد فرهنگی است و باید مورد توجه قرار گیرد.
استاد با بیان اینکه آیا ما میتوانیم وضعیت جدید بحرانآفرین و آسیبزا را که تجربه تجدد است، تغییر دهیم، تصریح کرد: اولین قدم برای تغییر این وضعیت، معرفی الگوست. کاهش باروری پیش از اینکه به سختیهای وضعیت اقتصادی نسبت داده شود، باید به الگوهای غربی نسبت داده شود که در ایران نیز تأثیرگذار بوده است. وجود الگو یک نقشه راه و راهحل منطقی و نظاممند در مسئله جمعیت است. تاکنون الگو نداشتیم و جامعهای که الگو نداشته باشد، تصمیمات بیهدف، اعمال سلیقههای فردی یا گروهی، سیاسی و جناحی به جای آن مینشیند.
وی افزود: کاهش فرزندآوری یک مسئله ملی است و باید نقشه راهی برای آن ارائه شود. الگوی مورد نظر باید معرفی و ساخته و پرداخته شود. با وجود اینکه بر فرهنگ تأکید داریم، اما نیاز به الگوی اقتصادی، سیاسی و ... نیز داریم؛ بنابر این الگوی فرهنگی باید براساس جامعه اسلامی و دینی ما باشد و با توجه به اینکه محوریترین فرهنگ جامعه ما دینداری است؛ از این رو باید این الگو از سطح دینی معرفی شود.
وی با اشاره به الزامات الگوی فرهنگی افزایش باروری بیان کرد: الگویی که در این زمینه باید استخراج شود، باید مبتنی بر رویکردهای دینی باشد. یکی از اشکالات ما در معرفی الگو، این است که الگوهای ما بیتوجه به مبانی دینی شکل گرفتهاند. در الگویی که میخواهیم ارائه دهیم، مبانی نظری اسلام مورد توجه قرار گرفته است. در واقع منظور از مبانی نظری، مبانی معرفتی و انسانشناسی و ... است. دومین لازمه الگوی فرهنگی باروری، منطبق بودن با فرهنگ ایرانی است. بخشی از هویت ما اسلامی و بخشی نیز مرتبط با هویت تاریخی ایرانی است و هر جامعهای که بخواهد الگو ارائه دهد، باید مبتنی بر فرهنگ هویتی جامعه باشد.
دکتر چراغی شرط موفقیت الگوها را تناسب با فرهنگ هر جامعه دانست و افزود: هر جامعه، باید متناسب با منابع انسانی، جایگاه جغرافیایی، سرمایه ملی، تنگناهای اقتصادی و ... الگوهای فرهنگی را مورد توجه قرار دهد و ظرفیت جامعه را سنجیده و سپس براساس آن الگو ارائه شود. مسئله سوم گفتمانسازی است و باید گروههای مرجع، اثرگذار اجتماعی و اندیشمندان در این زمینه ورود کنند و برای آنها باورپذیر باشد که با چالش جمعیتی مواجه هستیم. اگر نخبگان یا گروههای سطح پایینتر جامعه با این مسئله همراهی نکنند، نمیتوان الگوی مناسبی معرفی کرد.
استاد ادامه داد: به کارگیری همه ظرفیتها و توانمندیهای جامعه نیز شرط دیگری است. در این راستا باید ساختهای اجتماعی پای کار باشند؛ بنابراین تحقق این الگو نیازمند ساختارهای آموزشی، تبلیغی، ترویجی و ... است و محتوای کتابها نیز باید به این سمت باشد و روحانیون و مبلغان نیز باید واقعیت را به مردم بگویند.
استاد تأکید کرد: الگوها نقشه راه هستند و اینکه چگونه به این مسئله انتزاعی دست یابیم، بدون همراهی نخبگان جنبههایی از این علوم بدون همراه خواهد بود و تحقق نخواهد یافت. توجه به ابعاد کیفی و کمی جمعیت نیز یکی از الزامات الگوی فرهنگی باروری است. ما باید شمارگان افراد را افزایش دهیم و در بحث سیاستگذاری به دو بعد کمی و کیفی توجه کنیم؛ کسی نمیگوید بچه بیاورید، اما از تربیت اخلاقی، مواهب انسانی و اجتماعی و ... بیبهره باشید.
استاد چراغی با بیان اینکه در ساخت الگو باید به سه ساحت توجه کنیم، بیان کرد: شناخت وضعیت موجود باروری یکی از این ساحتهاست. اکنون وضعیت خوبی نداریم و نرخ باروری از نرخ جانشینی هم کمتر است. اگر امروز چالش کاهش جمعیت خیلی نمود ندارد، در آینده نزدیک روشنتر خواهد شد. شناخت وضعیت مطلوب ساحت دوم در این زمینه است که در الگوی افزایش باروری براساس باورهای اسلامی باید کاری کنیم تا جمعیت افزایش یابد. اگر بخواهیم نمونه یک کشور را معرفی کنیم، غربیها را میتوان مثال زد که در کاهش جمعیت به این اقتصاد پیشرفته نرسیدند، بلکه با جمعیت این پیشرفت برای آنها حاصل شد و ما که در مرحله گذار اقتصادی هستیم، به ما میگویند جمعیت را کاهش دهیم.
ایشان با اشاره به اینکه سازمان ملل در گزارشی اعلام کرده بود؛ در طول تاریخ کشوری مانند ایران نبوده که طی چند سال جمعیت خود را کاهش دهد، ادامه داد: در ترسیم الگو علاوه بر توجه به وضعیت موجود و وضعیت مطلوب، ترسیم مسیر حرکت و شناخت مسیر نیز باید مورد توجه قرار گیرد، یعنی اینکه با چه سازوکارهایی به مقصود خودمان برسیم.
استاد با اشاره به باورهای دینی گفت: باور به خدا و توجه به چگونگی مدیریت خدا در رفتارهای ما تأثیرگذار است. خدای ما خدای تدبیرکننده است، خدایی که با مدیریتش با حکمت همراه است، حافظ همه هستی است، فعال، قیوم و روزیدهنده است و برای همه اینها استناد قرآنی وجود دارد. کسی که باورمند به مدیریت خداوند باشد، میداند خداوند روزیرسان است و خود نیز باید تلاش بیشتری کند.
وی با انسانشناسی نیز بیان کرد: اگر انسان را به عنوان جانشین خداوند معرفی کنیم، این انسان که حق تصرف در جان و مال خود را نیز ندارد و باید در برابر خداوند پاسخگو باشد، در این صورت موضوع متفاوت میشود و متوجه خواهیم شد که برای لذت دنیایی صرف نیامدهایم و برای کمال آمدهایم و در این دنیا خوشی و ناخوشی با هم وجود دارد؛ بنابراین باورها باید بازسازی شوند و نگاه به هستی، انسان و ... تغییر کند.
این جمعیتشناس مسئله ارزشها را مورد اشاره قرار داد و بیان کرد: هیچ دگرگونی در فرهنگها رخ نمیدهد، مگر اینکه دگرگونی در ارزشها و رفتارها ایجاد شود. اگر کسی مادر بودن را مزاحم خود بداند، بچه نمیآورد، اما اگر یک لذت دنیایی و آخرتی بداند، از مادر بودن لذت خواهد برد و فرزند خواهد آورد. رواج مصرفگرایی، آزادیهای جنسی و ... باعث کاهش ارزش فرزندآوری و مادری، ازدواج و ... شده است. ما باید برای تغییر مسئله باروری به ارزشها و نگرشها توجه کنیم و آنها را تغییر دهیم. ما باید ارزشهای مادری، خانهداری، فرزندآوری، ازدواج، خانوادهگرایی، کار و تلاش و ... را بازسازی کنیم.
وی ادامه داد: شکرگزاری، ایثار، از خودگذشتگی، قناعتورزی و ... باید زنده شوند. ما در بسیاری از امور قناعت نداریم و به همین دلیل اقتصاد خانواده دچار مشکل میشود. تجملطلبی، اشرافگرایی، مصرفگرایی و زندگی لاکچری و ... اضافی است و باید حذف شوند نه فرزند. قناعت یک سرمایه پایانناپذیر است. کار و تلاش نیز یک ارزش است و برای بهبود اقتصاد خانواده باید تلاش بیشتری کرد. درباره تعاون و تکافل اجتماعی روایات زیادی وجود دارد و در این راستا باید به همدیگر کمک کنیم. شکر نعمت نیز سنت الهی است که نعمت را زیاد میکند. یک راه برای دوبرابر کردن مال این است که شکرگزار باشید.
وی با اشاره به هنجارها گفت: ارزشها هنجارها را میسازند و باید و نبایدهای زندگی هستند و ریشه در اعتقادات و باورهای جامعه دارند. در الگوهای فرهنگی، با تأثیرپذیری از باورها و ارزشها میتوانند تأثیر زیادی داشته باشند. به عنوان مثال یکی از هنجارها ازدواج در سن پایین است و همین امر فرصتی برای فرزندآوری خواهد بود. مدیریت برای تمشیت زندگی نیز مسئله دیگری است که باید اقتصاد مقاومتی برای خانواده داشته باشد؛ بنابر این کسی که ازدواج برایش امر الهی باشد، طلاق نمیگیرد.
چراغی راهبردها و راهکارهای ارائه الگوی فرهنگی باروری را مورد اشاره قرار داد و گفت: وضعیت مطلوب این است که باورها، ارزشها و هنجارها را احیا و در ادامه، مسیر را تعیین کنیم. نظارت بر عملکرد رسانهها یکی از همین راهبردهاست. رسانه به عنوان دانشگاه عمومی است و ضریب نفوذ بالایی دارد. رسانه ملی باید برنامههایی همسو و هم جریان با افزایش فرزندآوری تولید کند. این کار اساسی و ایجابی است و باید از پخش برنامههایی که همنوا با این جریان نیستند، صرف نظر کند، مثل پخش سریال آقای گرفتار. اگر رسانه همراه نباشد، موفق نخواهیم شد.
وی ادامه داد: نظارت بر مراکز آموزشی، اصلاح نظام اشتغال زنان، تقویت ارزش ازدواج و فرزندان، اصلاح نگرشها نسبت به کاهش باروری، تقویت دینداری مردم و کاهش طلاقهای قانونی و عاطفی راهبردهای دیگری در رابطه با ارائه الگوهای فرهنگی باروری است.
وی با بیان اینکه امروز با پدیده مدیریت بدن مواجه هستیم، تصریح کرد: امروز لاغر بودن یک ارزش محسوب میشود؛ بنابراین زنان فرزند نمیآورند و اگر میآورند، فقط یک فرزند است؛ بنابراین باید نگرش زنان و دختران را از زیباییهای مادی به زیبایی غیر مادی سوق دهیم تا زیبایی را در معنویت هم ببینند. اگر الگوی فرهنگی، براساس مبانی دینی باشد، کانون رفتارساز انسانها باید ترمیم شود و این کانون همان باور آدمهاست. در این صورت ارزشها، هنجارها و رفتارها اصلاح خواهد شد.